در سوگ دوست عزیز، حسن ذوالفقاری
خبر درگذشت دوست و همکار گرانمایه دکتر حسن ذوالفقاری اندوهی عمیق در دل و آتشی سوزان در جانم افکند. هنوز ناباورانه به متن خبر مینگرم و نمیتوانم دریابم که چرا و چگونه او چنین جوان افتاد. سالهای دور تحصیل در دانشگاه تهران را به یاد میآورم. ورودی های سال 1372. با دکتر ذوالفقاری و تنی چند دیگر از همکاران که بیشتر ایشان در دانشگاههای مختلف به تدریس مشغول هستند همکلاس بودیم. بیشتر ما در سال 1376 از رسالههایمان دفاع کردیم و به تدریس مشغول شدیم. در میان دوستان و همکلاسهای آن دوره که به فاصلهی اندک از یکدیگر در سال 1376 از رسالههایمان دفاع کردیم:قیصر امین پور و مارک اسموژنسکی جوان لهستانی و دیگر حسن ذوالفقاری بودند و ما امروز هر سه این عزیزان را از دست دادهایم. دوستانی که همواره در ابراز مهر و محبت پیشقدم و در دوستی و همراهی یگانه بودند.
اما بهترین خاطرات من از دکتر حسن ذوالفقاری مربوط به دورهای است که در انجمن علمی نقد ادبی ایران به مدت سه سال در کنار من و دوستان دیگر بودند و در جلسات ماهانه مرتب شرکت میکردند. انجمن نقد ادبی را عزیز میداشتند و در پیشبرد امور آن کوشا بودند. همیشه با گشادگی خاطر انجام امور انجمن را به عهده میگرفتند. نظراتشان همواره راهگشا بود و تجربههای مختلف مدیریتیشان موجب میشد که راهکارها و پیشنهادهای بهینهای برای هر امری داشته باشند. دلبستۀ ادبیات عامه بودند و در جهت اعتلای زبان فارسی سختکوش بودند. شاهد بودم که در طول زندگی علمیشان از کمک و دستگیری دانشجویان دریغ نمیکردند و تا جایی که میتوانستند یاریگر ایشان بودند. سادگیای فطری داشتند که با روحیۀ آرام و نجابت ذاتی شخصیتی ویژه از ایشان ساخته بود که میشد به آن اعتماد و بر آن تکیه کرد.
فرهنگ و ادبیات عامه بزرگترین پشتیبان و حامی خود را از دست داد و فقدان ایشان در این حوزه جبرانناپذیر است. حضورش در دانشگاه تربیت مدرس مایۀ دلگرمی تمامی استادان و دانشجویان بود. غم فقدان و اندوه نبودنش را سالها باید به دوش کشید. برای ایران و زبان و ادب فارسی فرزندی راستین و یگانه بودند. زبان فارسی یکی از عاشقان و خادمانش را از دست داد. روحش شاد و یادش برای همیشه گرامی.
#مریم_حسینی