شاخه شعرشناسی شناختی
*فعالیت های شاخه ی شعرشناسی شناختی
شاخه شعرشناسی شناختی، از سال 1400 با مدیریت لیلا صادقی فعالیتهای خود را در انجمن نقد ادبی ایران شروع کرده است. در این مرکز تلاش بر آن است که با حمایت از انتشار کتاب، مقالات، نشستها و همایشهای مرتبط به این حوزه، بستری برای گسترش تفکر شناختی در قلمروی هنر و ادبیات و نقد ادبی با رویکرد شناختی فراهم شود و امید که در آینده ای نه چندان دور امکان تدریس این رشته در دانشگاهها به عنوان یک واحد درسی نیز فراهم شود.
*شعرشناسی شناختی چیست؟
زبانشناسی شناختی در اواخر دههی هفتاد میلادی در واکنش به رویکردهای ساختگرا به زبان و شناخت پدید آمد. از آنجایی که علم شناخت برای مطالعهی ذهن کاربرد دارد، استفاده از آن برای مطالعهی متون هنری، رشتهای به نام شعرشناسی شناختی را شکل میدهد که این نگاه، بعدها در رویکرد شناختی، منجر به شکلگیری نظریهای در ادبیات شد به نام «شعرشناسی شناختی» که امکان تحلیل متون ادبی را براساس اصول شناختی مشترک میان مولف و مخاطب در متن فراهم میکرد.
نام این رشته از ریشهی poiesis یونانی به معنای «ایجاد کردن» ساخته شده که در زبان فارسی پیشتر از صورت معرب واژهی پوئتیکا، واژهی بوطیقا ساخته شده بود، اما برای نامیدن این رویکرد به دو دلیل از اصطلاح «شعرشناسی» استفاده میکنم: نخست اینکه، این واژه با شعر (پوئتیک) همریشه است و نخواستهام پیوند واژگانی موجود میان پوئتیک و پوئم (شعر) نادیده گرفته شود. دیگر اینکه، شعر در اصطلاح شعرشناسی میتواند به عنوان نمادی از بیشترین خلاقیت ادبی به صورت مجاز جزء به کل از تمامی خلاقیتهای ادبی دیگر باشد. درنتیجه، شعرشناسی به نوعی یک تعمیم شناختی است برای بررسی نوشتههای خلاق ادبی که در صورت به کاربردن بوطیقای شناختی، این مفاهیم به حاشیه رانده میشوند. در شعرشناسی شناختی، به عقیدهی گوینز و استین (Gavins and Steen) خوانش براساس ارجاع به اصول زبانی عام و پردازش شناختی ایجاد میشود و مطالعهی ادبیات در این رویکرد با زبانشناسی، روانشناسی و علم شناخت بهطور کل پیوند میخورد. بهطور مسلم یکی از نتایج شگفتآور شکلگیری شعرشناسی شناختی، افزایش آگاهی علوم اجتماعی نسبت به ماهیت خاص ادبیات به مثابهی شکلی از شناخت و ارتباط است. این جایگاه خاص ادبیات در برخی از ساختارها، فرایندهای کلی و بنیادین شناخت و نیز تجربهی انسان پسزمینه میشود و انسان را در وهلهی اول قادر به تعامل بهواسطهی شیوههای خاص و هنری میکند.
بهطور کل شعرشناسی شناختی به همهی جنبههای خلاق زبان برمیگردد، از جمله ادراک، شناخت، تخیل، احساس و همچنین ساخت، ساختار و رمزگشایی. این رویکرد، نظریهای را ارائه میدهد که به صورت نظاممند روابط میان ساختار متون ادبی و تأثیرهای دریافتی را شرح میدهد. بر اساس این رویکرد، «متون ادبی صرفن برای ایجاد معنی و انتقال فکر نیستند، بلکه کیفیتهای احساسی دریافت بهواسطهی خواننده را نشان میدهند» (تسر، 2002: 279). تحلیل شناختی آثار ادبی و دیگر تولیدات هنری راه جدیدی را برای درک خلاقیت انسان و چگونگی شکلگیری لذت هنری در چارچوب شناختی باز میکند. این رویکرد به دنبال آن است که بداند چیدمان عناصر مفهومی در متن چگونه میتوانند الگوهای ذهنی و ساختاری مغز مخاطب را فعال کنند، و چگونه انتقال دانش معنایی مولف و دگرگون کردن شناخت در انسان امکان ارزیابی اثر را فراهم میآورد. از آنجایی که در این رویکرد، امکان مطالعهی علمی ادبیات و هنر براساس پایههای زبانشناسی شناختی ایجاد میشود، میتوان آن را پلی در نظر گرفت میان مطالعهی علم و هنر. به باور مارگریت فریمن (Margaret Freeman)، «شعرشناسی شناختی» میان هنر و علم توازنی برقرار میکند، بدین معنی که «شناختی» آن را در قلمروی علم و «شعرشناسی» آن را در قلمروی نظریهی ادبی قرار میدهد.
*کتاب هایی که با حمایت این شاخه در نشر لوگوس تاکنون منتشر شده یا در دست انتشارند، عبارتند از:
1. نقد ادبی با رویکرد شناختی (جلد اول: مبانی نظری)، نوشته لیلا صادقی، 1400
2. نقد ادبی با رویکرد شناختی (جلد دوم: همگانیهای شناختی)، نوشته لیلا صادقی، 1400
3. نقد ادبی با رویکرد شناختی (جلد سوم: اصول دریافت)، نوشته لیلا صادقی، 1400
4. ادبیات از منظر شناختی، مایک بورک و امیلی تراسیانکو، گروه مترجمان، به زودی
5. ذهن ادبی، مارک ترنر، لیلا اردبیلی، به زودی
6. منشأ داستان، برایان بوید، ترجمه لیلا صادقی، به زودی
از تمامی علاقمندان به فعالیت در این رشته برای گسترش تحقیقات شناختی دعوت میشود که با مدیریت این شاخه (لیلا صادقی: leilasadeghi @ gmail.com) در ارتباط باشند و در صورتی که پیشنهادهای مطرح شده در راستای گسترش فعالیت های این شاخه باشد، از آن ها استقبال خواهد شد.