🌀 مرگ پایان کبوتر نیست…
✅با دکتر حسن ذوالفقاری در سال ۱۳۸۳ در اتاق کوچکی در مرکز تحقیقات زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تربیت مدرس از نزدیک آشنا شدم. این پنجشش متر فضایی که گنجایش فقط دو نفر را داشت، اتاق کار ما شد در دانشگاه. یک پنجرهی کوچک رو به حیاط که بهندرت آفتاب را میشد از آنجا دید، سهم ما شد از هوای آزاد؛ آسمان خودش را از ما پنهان کرده بود.
✅ او بعد از نزدیک به دو دهه فعالیت در دفتر برنامهریزی تالیف کتابهای درسی در آموزش و پرورش به دانشگاه آمده بود و سودای تجربهی زیستن در هوای دانشگاه را داشت. من هم از جای دوری نیامده بودم: بعد از یکدهه معلمی و سهچهار سال کار فرهنگی در خارج از کشور این اتاق کوچک را برای رفتن به آینده انتخاب کرده بودم و چند سال بعدتر شدیم همکار هم در گروه زبان و ادبیات فارسی و دو همسفر آینده.
✅ دو دهه با همهی فرازونشیبهایش کنار هم بودیم. برای یک هدف مشترک دویدیم و مبارزه کردیم: زبان و ادبیات فارسی. انجمن علمی نقد ادبی، فصلنامهی نقد ادبی و دوفصلنامهی روایتشناسی در همین سالها قد راست کرد. کارهای دیگری هم شد که همه میدانند.
✅ دکتر ذوالفقاری یک دغدغهی دائمی دیگر هم داشت: فرهنگ و ادبیات عامه: برایش در دانشگاه گرایش نوشت؛ مجله راه انداخت و کتاب تدوین کرد.
✅او دیروز جمعه ۱۷ تیر ۱۴۰۱ ما را تنها گذاشت و رفت جایی که همهی ما روزی به آنجا خواهیم کوچید.
#ابراهیم_خدایار
https://www.instagram.com/p/Cfx9k4ZKCqM/?igshid=MDJmNzVkMjY=